اسیر عشق

1 : من تنهایی رو دوست دارم و از تنهایی میترسم
2 : من برای به دست آوردن چیزی كه دوسش دارم نمیتونم تلاش كنم
3 : من وقتی میبینم كسی خیلی طرفدار داره بجای تلاش برای به دست آوردنش سعی میكنم از یادم ببرمش
4 : من هیچوقت از كسی ناراحت نمیشم
5 : من هركس رو دوست ندارم ولی با هركس هستم
6 : برای من توی هر سوال و درخواستی یك بار جواب رد شنیدن بسه ( كنه نیستم ) ولی اگه خیلی ناراحت شم توی خودم خورد میشم
7 : من خیلی حسودم ولی از حسودا بدم میاد
8 : هیچوقت به دختری پیشنهاد دوستی ندادم و نمیتونم بدم
8 : از مرگ خیلی میترسم ولی دوسش دارم
9 : از تاریكی میترسم ولی همه جا رو تاریك دوست دارم
10 : خدا رو خیلی دوست دارم ولی همیشه یادم میره ازش تشكر كنم
11 : چیزای كوچیك به هیچ وجه یادم نمیمونه ولی بعضی چیزها هیچوقت از یادم نمیره
12 : عاشق آهنگ ( دریا ) از مجید خراطها ( دریا نا رفیقی كردی...كردی عشقمو نشونه - باشه اشكالی نداره ما خدامون مهربونه ) هستم و آهنگ های یاسمین لوی
13 : عاشق فیلم زن دوم ( محمد رضا فروتن ) دیوداس ( هندی ) هستم
14 : ...........................اینو نمیگم
15 : همیشه دنبال كسی هستم كه نمیدونم كیه فقط میدونم چه جوریه
16 : پولدار بودن رو دوست دارم ولی از تمام پولدار ها فاصله میگیرم
17 : خیلی چیزها میدونم و میتونم ولی نمیگم و انجام نمیدم
18 : عاشق هدیه دادنم ولی خیلی خجالت میكشم به كسی هدیه بدم
19 : زیاد حرف میزنم ولی حرف دلم رو نه
20 : وبلاگ - آیدی و فیس بوكم رو خیلی دوست دارم
21 : از هیچ آدمی بجز : خسیس و 2رو بدم نمیاد
22 : فقط شب امتحان درس میخونم ولی اكسرا موفق به قبولی میشم
23 : خیلی خر هستم همه راحت سرم كلاه میزارن ولی خیلی هم زرنگ هستم سر همه كلاه میزارم :دی
24 : آهنگ سازی رپ میكنم ( تسكت - بیت - مسترینگ ) و قرار هست كه آهنگم بخونم
25 : كسی كه تو دلم جا بگیره دیگه هیج جوره از دلم نمیره
26 : هرچی سعی میكنم خاطرات خوب یادم بمونه ولی از شانس من خاطرات بد یادم میمونه
27 : اگه كسی ازم خوشش نیاد خیلی زود متوجه میشم و سریع ازش فاصله میگیرم حتی اگه دوسش داشته باشم
28 : عاشق روز تولدم هستم ولی وقتی با تولد خیلی ها مقایسه میكنم از تولدم بدم میاد
29 : به هیچ ارتباطی بجز دوستی اهمیت نمیدم دوست از همه چیز برام با ارزشتره به هركی بگم دوست خیلی دوسش دارم
30 : هیچوقت جلو كسی نمیتونم گریه كنم هیچوقت جلوی هیچكس
31 : هركس رو كه دوست دارم فقط با الفاظ حیوانی مثل گوسفند - الاق - گوساله - خر و... صدا میزنم
32 : این همه فامیل مرده داریم ولی نمیدونم چرا فقط از خسرو شكیبایی یاد میكنم
33 : عاشق دكلمه هستم - و فقط با آهنگ خوابم میبره
34 : عاشق بازی های استراتژیك هستم
35 : طراحی سایت - گرافیست - آ هنگسازی - تكست نویسی - هك - مردم آزاری هم میكنم

36 : از محدود كردن آدما متنفرم ( آدم گیر و حساسی نیستم ) دوست هم ندارم كسی محدودم كنه
37 : بسیار بسیار رك تشریف دارم و اگه چیزی باشه همونو به طرفم میگم نه حاشیه برم
38 : از نظر خرج كرن خیلی دست و دل بازم چه 1000 تومن چه 100 هزار تومن داشته باشم 1 ساعت دووم میاره
39 : هیچ كاری رو تكی نمیتونم انجام بدم - جایی برم - درس  بخونم - تفریح كنم و .... باید همیشه یه پایه  باهام باشه 
40 : خدا نكنه تیریپ شخصیت بریزم میتركونم با شخصیت - بر عكس خدا نكنه جلف بشم افتضاح بار میارم
41 : شلوارام رو همیشه از مغازه دخترونه میگیرم ! عاشق دسبند - حلقه و گردن بندم
42 : بعصی روز ها 11 ساعت پشت كامپیوتر میشنم 
43 : از ریش سبیل - شلوار پارچه ای و كفش مردونه به شدت متنفرم
44 : از كسانی كه این متن رو كپی میكنن بدم میاد چون اینا مشخصات منه نه اونا
45 : خیلی سعی كردم تو این نوشته ها دروغ بگم ولی نتونستم ( با اینكه زیاد دروغ میگم ) نمیدونم چرا
46 : خیلی غلط املایی دارم و لی هیچوقت حال چك كردن دوباره رو ندارم ( بسیار....گشادم ) * نخند



دوست دارم نظرتونو راجب من با خوندن این نوشته ها بدونم كه ببینم كدوم خوبه كدوم بد و جوابتونو بدم

+ نوشته شده در دو شنبه 2 بهمن 1398برچسب:,

11:10 توسط ارمان حمزه |


                                                                   سلام دوستان عزیزم این وب جدیدم سر بزنین هر روز اپ میشه

                         

 

                                                                                    www.arman034.loxblog.com

                                                                                      عا شق به عشق نرسیده

+ نوشته شده در سه شنبه 30 مهر 1392برچسب:,

13:20 توسط ارمان حمزه |


می خوام برم با همه چیز خداحافظی کنم ...
داشتم می رفتم تا از این دنیا با تموم نیرنگ ها ، بدی ها و
 پستی هایش فرار کنم ...
پا تو جاده ای گذاشته بودم که از آخرش خبر نداشتم
و هرچه بیشتر پیش می رفتم ، بیشتر عذاب  می دیدم
فقط احساس می کردم نوک خنجر بیشتر تو بدنم فرو میره
نمیتونستم درش بیارم
خیلی وقت بود از همه چیز دل بریده بودم 
به انتظار مردن ، لحظه ها رو می گذروندم ..
دیگه حتی افتادن برگ درختا هم منو ناراحت نمی کرد ...
حتی دیدن فقیرا و گداهای گوشه خیابون برام بی تفاوت شده بود
دلم از سنگ شده بود و وجودم سرد سرد
تنها برای خاک زنده بودم
من به نظر درختا و گلها و نسیم روی دریا مردم . میدونم
من با زندگی لج کرده بودم  یا اون با من لج کرده بود؟
تنها چیزی که حس می کردم 
زندگی به عکس العمل های من می خندید
حاضر نبودم که ببینم از همون  ابتدای زندگی شکست خورده ام ..
مثه یه جنگجو که نجنگیده بود اما شکست خورده بود
من نمیخواستم شکست بخورم
من دوس داشتم با زندگی دوست باشم
خیلی سالا تمام حرف ها و اشکامو تو قلبم پنهان کرده بودم 
نمی خواستم کسی برام گریه کنه 
تصور می کردم راهی واسه برگشت وجود داره ولی دنده عقب نداشتم
همه فکر می کردن خوشی زده زیره دلم
مگه این نیست که زنده شدم تا زندگی کنم ؟
افسوس ...
دلم می خواست فریاااااااد بزنم و انتقام بگیرم از دسته همه
دلم می خاست برم نوکه کوه تا با خدا دعوا کنم و بازخواستش کنم
اما رو لب های من فقط ترانه های سکوت بیرون سر داده می شدن 
از پشت پنجره سکوت به زندگی نگاه می کردم
دلم می خواست یکی منو برگردونه به اوله جاده
ولی وقتی جنازه های افتاده کنار جاده رو میدیدم 
خون تو دلم دوباره فواره میزد و جاری می شد
مجبور بودم در این راه بی پایان جلوتر برم
آره .  من همچنان هم دارم میرم
به جلوتر ، به جایی که خاک صدام میکنه
تعجب نکنید . این چیزه تازه ای نیست
من خیلی وقته دلم بوی مرگ میده...
خیلی وقته

+ نوشته شده در یک شنبه 14 مهر 1392برچسب:,

1:47 توسط ارمان حمزه |


عصر جمعه بود.



اومدم خونه تاریک بود و هیچ صدایی نبود من بودمو سایه ی خسته ی خودم.

دلم گرفته بود.

اومدم نشستم پشت کامپیوتر و یه موزیک ملایم گوش دادم.

سرمو گذاشتم روی میز کامپیوترو آروم آروم اشک ریختم.

اشکام روی میز موج می خورد تا اینکه از گوشه نگاشون کردم و دیدم که دارند قطره قطره صفحه کلیدو خیس می کنند.

وقتایی که میرم بیرون توی ماشین موزیک شاد می زارم تا نشون بدم خوشحالم تا این شب هم مثل شبای دیگه تموم بشه.

نشستم دارم به بی معرفتی و نامردی های اخیر فکر می کنم.

فکر می کنم که چقدر آدمها باید سنگ دل باشند.

به قول دوستم مرد درداشو بروز نمی ده خودزنی می کنه ولی من خودزنی نمی کنم.

یا قطره اشکی میریزم یا مطلب ارسال می کنم.

یا بازم برا خودم تنها می مونم.

بچه ها خیلی تنهام خیلی.

+ نوشته شده در یک شنبه 14 مهر 1392برچسب:,

1:28 توسط ارمان حمزه |


آنقدر مرا سرد کرد

از خودش....از عشق

که حالا بجای دل بستن یخ بسته ام.....

آهای!!!!!روی احساسم پانگذارید...

لیز میخورید

+ نوشته شده در یک شنبه 14 مهر 1392برچسب:,

1:9 توسط ارمان حمزه |



●●●●●●●●●▬▬▬▬▬▬♪♫♪ஜ۩۞۩ஜ♪♫♪▬▬▬▬▬●●●●●●●●●●

گـاهــ ی دوسـت دارم بـدون پـک زدن ،

فـقـط بـنـشـیـنـم و نـگـاه کـنـم کــ ـه سـیـگـارم چـگـونــ ـه مـیـسـوزد ...

شـایـد آخـر فهمیدم چــ ـه لـذتــ ی مـیـبـری از تـمـاشـای سـوخـتــ ن مــ ن ؛

+ نوشته شده در چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,

18:32 توسط ارمان حمزه |


یــهـ وقتـــایــی هســـتــ میــ بیــنی

فقــــط خودتـــی و خـــودتـــــ...

دوســـــتـــ داریــــ ، همـــدرد نــداریــ

خانــــوادهـ داریــــ ، حمـــایــتــ نداریــ

عـــ ـشــ ـق داریـــ، تکــــیهـ گـــاهـ نـــداریـــ

مــثـــل همــــیشهـ...

همـــــهـ چیــ داریــ و هـــیچی نداریـــ...

 
 

+ نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,

14:29 توسط ارمان حمزه |


بعد از مدت ها دیدمش!!
دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن...خودمو کنترل کردم وفقط لبخندی زدم....تو دلم گریه کردمو دم گوشش گفتم:
بی معرفت! دستای من تغییر نکرده...دستات به دستای اون عادت کرده..
 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,

14:44 توسط ارمان حمزه |


آنقدر مرا از رفتنت نترسان
قرار نیست همیشه بمانیم

روزی همه رفتنی اند
ماندن به پای کسی معرفت میخواهد نه بهانه

حالا میگویم بلند میگویم
رفتی به درک .... لیاقت ماندن نداشتی/
 

+ نوشته شده در پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,

14:36 توسط ارمان حمزه |


چه حـرف
بی ربـطیست
کـــه مــرد
گریـــه نمــی کند !
گاهـــی آنقدر بغــــض داری ...
کـــه فقـــط
بایــد مـــرد بــاشـی
تـا بتوانی گریـــه کنـــی
.
فقط از چشم خودت چشم مرا دور نکن
حرمت چشم تو چیزیست که دریا دارد
اشک من دیدی و شاید به خودت می گویی
دیدن گریه یک مرد تماشا دارد
.
تقدیم به همه عاشقا 

+ نوشته شده در سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,

22:5 توسط ارمان حمزه |


تنهام.... خیلی تنها...

تنهایی رو ترجیح می دم به احساس خیانت

هر چند دیگر توئی نیستی...

ولی احساس من هنوز به تو بسته است...
.........................................................ســـایــهــ

 

+ نوشته شده در سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,

22:2 توسط ارمان حمزه |


دنبال کسی نیستم که وقتی میگم میرم بگه:


" نرو "

کسی رو میخوام که وقتی گفتم میرم بگه:


"صبر کن منم با هات بیام , تنها نرو"

+ نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

21:53 توسط ارمان حمزه |


تنها بودن قدرت می خواهد

واین قدرت را کسی به من داد

که روزی میگفت تنهایت نمیگذارم

+ نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

21:49 توسط ارمان حمزه |


هـــرکس جای من بـــود ، می بُریــــد
امـــا .....
من هنــــوز می دوزم ، چشم امیـــــد بــــه راه ....



 

+ نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

21:35 توسط ارمان حمزه |


تنهایی یعنی :

نه خودش هست که از تنهایی درت بیاره ،

نه فکرش اجازه میده تنهاییت رو با کسی دیگه ای پر کنی .


+ نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

20:11 توسط ارمان حمزه |


انگشت نمای مردم شدم

+ نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

19:58 توسط ارمان حمزه |


خدایا...

این روزها حرف هایم

بوی ناشکری می دهند

اما تو

به حساب دلتنگی و درد دلم بگذار...



 

+ نوشته شده در جمعه 19 آبان 1391برچسب:,

18:5 توسط ارمان حمزه |


کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی

وقتی دل مرا شکستی ، یکبار بر میگشتی

فقط نیم نگاهی میکردی . . .

 

+ نوشته شده در سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:,

17:53 توسط ارمان حمزه |


اگه يه روز من مردم و تو منو دوست داشتی پنجشنبه ها بيا مزارم گل سرخي را رو قبرم بزار تا هميشه اون گل رو که بهت داده

بودم به خاطر بيارم....ولی....اگه تو مردی....من فقط يكبار... ميام مزارت..ميام و اون دسته گل سفيد مريم رو که با خون خودم سرخش

 کردم برات هديه ميکنم و عاشقانه کنارت جون ميدم تا بدونی هيچ وقت تنها نيستی  

+ نوشته شده در دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:,

13:22 توسط ارمان حمزه |


دفتر عشـــق كه بسته شـد
ديـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـي بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پايه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونيكه عاشـق شده بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوري تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
براي فاتحه بهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا بايد فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتي ميگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازي عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نميكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاكيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاريكــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيم
دوسـت ندارم چشماي مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب ميشه تصميم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تير خــــــــــــــــــلاص رو
ازاون كه عاشقــــت بود
بشنواين التماسرو

دوستت

دارم

 

+ نوشته شده در دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:,

13:14 توسط ارمان حمزه |


 

                            کوچه ی قلبم خلوت شد یهو

                         خونه دلم غمناک شد یهو

                     چنان گریه کردم در شب سیاهم

                           که کاغذ سیاهم پاره شد

                   به خدا نمیدونم به چه ساز عشقم بنالم

                   تنهای تنها شدم در این شبهای پر از غم

                     به خدا  هر شب دست میبرم به دعا

                           اخه چرا یهو رفتی سفر

                                         

+ نوشته شده در دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:,

12:42 توسط ارمان حمزه |


آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟

 

+ نوشته شده در دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,

17:11 توسط ارمان حمزه |


 

خداوندا !

دلم دریای غم شد....

در این دنیا به من خیلی ستم شد....

هنوز زخم دلم را پاک نکردم....

به روی سینه ام زخم دیگر شد....
 
 

+ نوشته شده در دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,

17:3 توسط ارمان حمزه |


میخوام برات تنهایی رو معنی کنم...

در ساحل کنار دریا ایستاده ای ...

هوای سرد ..

صدای موج ...

انتظار انتظار انتظار...

به خودت می آیی...

یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند...

نه دستی که شانه هایت را بگیرد...

نه صدایی که قشنگ تر از صدای دریا باشد...

این اسم (تنهاییست)..

 

+ نوشته شده در جمعه 24 شهريور 1391برچسب:,

12:1 توسط ارمان حمزه |


وقتی یه دختر به خاطر یه پسر اشک میریزه ....
يني واقعن عاشقشه ،
اما ....
وقتی یه پسر به خاطر یه دختر اشک بریزه ؛
ینی هیچ وقت دیگه نمیتونه دختر دیگه ای رو مثل اون دوست داشته باشه ...

 

+ نوشته شده در جمعه 24 شهريور 1391برچسب:,

11:55 توسط ارمان حمزه |



 

دری باز می شود...
کسی وارد می شود...
در بسته نمی شود...
باز هم کسی وارد می شود...
و باز هم...
...
اشتباه گرفته ایم
به جای اینکه کسی تمام دنیایمان شود...
یک دنیا در دلمان جا میشود...

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:,

23:50 توسط ارمان حمزه |


دلم گرفته آسمون نمیتونم گریه کنم


شکنجه میشم از خودم نمیتونم شکوه کنم


انگاری کوه غصه ها رو سینه من اومده


آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده


دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم


تو روزگار بی کسی یه عمر که دربدرم


حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم


من واسه آتیش زدن یه کوله بار شب بسم


دلم گرفته آسمون یکم منو حوصله کن


نگو که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن


منو به بازی میگیره عقربه های ساعتم


برگه ی تقویم میکنه لحظه به لحظه لعنتم


آهای زمین برای من یه لحظه تو نفس نزن


نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:,

23:44 توسط ارمان حمزه |


پرنده ی زیبای من!

با پریدنت عاشقانه شکستم

می دانم تورا از من جدا کردند،(مامانم) اما تو عاشقم کردی،

نمی خواستم چشم هایت راز دیوانگی ام را بدانند،

اما قاب آبی نگاهت رسوایم کرد.

پرنده ی من!

مرا با یک نگاهت تا اوج رویا بردی،ولی...

ولی افسوس کسی با تیشه ی نامهربانی قفس را شکست

و تو پریدی...

نمی دانم کجا؟ولی می دانم بی من،تو هم شکسته ای

یک روز خودت گفتی:

«بی قفس عشق تو،زنده نخواهم بود.»

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:,

23:30 توسط ارمان حمزه |


چقدر بـ ـــــده که تو میتـ ــــونی خودتـ ـــو خر کنی ...

داغـ ــون کنـ ـــی ...

بدبخـ ـــت کنی ...

اما نمیتـ ـــونی؛

خودتو بغـ ـــل کنی ...

آروم کنـ ـــی ...

از تنهایــ ـــی در بیـ ــاری ... 

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:,

23:20 توسط ارمان حمزه |


من ،

بلد نیستم خوب شعر بگویم

نقاشی هایم هم به هیچ نمایشگاهی نرسیده

مجله و روزنامه نمی خوانم

و اصلا خط خوبی هم ندارم

و هیچ وقت از کوچه های جدید رد نمی شوم

دروغ نباشد کمی هم از تاریکی می ترسم

صدای سازم حتــی جواب گوی دل خودم هم نیستــ ،

و همیشه کمــی هم دلواپسی چاشنی ِ لحظه هایــم می شود ،

شاید عجیب باشد اما در عوض ،

همیشه دوست داشته ام نامه هایی که به جای صندوق پستی به سطل آشغال می افتند را بخوانم

و تمام مسیر را با اتوبوس های شلوغ بروم ، دیر برسم ،

و بعد از یک روز کاری سخت به تمام ذهن ها سرک بکشم .

دوست داشتــم یک روزی تمام کتاب داستان های کودکی ام واقعی شود یا نه ، من مثل آنها نقاشی

شوم ، خب ! آخــر قصه همه چیز خوب تمام می شود . . .

من ،

همیشه دوست داشتــم برای یک لحظه ، فقط یک لحظه هم که شده دنیا ساکت شود

تا صدای من به تـو برسد ...

تا صدای من ،

شایـــــــــد ،

به تـو برسد ...

دوست داشتم به جای همه این مقدمه چینی ها و حرف ها ،،،

بگویم که ... ،

محبوبــم ،

آخر این خط را تــو کامل کن ...

هرطور که می خواهــی ... 

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:,

23:6 توسط ارمان حمزه |


طراح قالب پسر جهنمي X

ینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم مگر ماهی بیرون از آب می تواند نفس بکشد؟؟؟ مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم؟؟؟ بگو معنی تمرین چیست؟؟؟ بریدن از چه چیز را تمرین کنم؟؟؟ بریدن از خودم را؟؟؟


صفحه نخست
پست الکترونيک


پيوندهاي روزانه

حمل و ترخیص خرده بار از چین
حمل و ترخیص چین
جلو پنجره اسپرت
پرده اسکرین
کالای خواب
کاشی هفت رنگ
آرشيو پيوندهاي روزانه


نوشته هاي پيشين

مهر 1392

بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391


نويسندگان

ارمان حمزه



پيوندها

با این که میدونست بدون اون تنهاترینم اما رفت.(اجی سمیه) somaye
دختر شرقی
عاشقانه های من ...(اجی ازیتا)
منم دختر فحاشه..(اجی فحاشه )
ღ❤ღباتلاق عشق...(اجی مهسا)گلم
عاشقم...(اجی ریما)
همیشگی ترین دیوونه وابری ترین عاشق(اجی پانیذ)
اسیر تنهایی(اجی سارا)
شبهای تنهایی...(اجی ناز خاتون )
eshgh
not love(اجی محدثه گل)
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اسير عشق و آدرس kamran034.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






    تعداد بازديدها:

پسر جهنمي:طراح قالب

POWERED BY: LOXBLOG.COM

RSS



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 15
بازدید کل : 28110
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دنياي من

مرجع کد آهنگ


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد